پوتین، پریگوژین و خطر بینظمی شبیه فیلمهای جیمزباند است
تاریخ انتشار: ۷ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۹۲۱۸۸
فرارو- توماس فریدمن؛ ستون نویس نیویورک تایمز و مفسر و نویسنده سیاسی امریکایی است. او سه بار برنده جایزه پولیتزر به عنوان ستون نویس هفتگی نیویورک تایمز برای پوشش خبری جنگ در لبنان، اخبار و تحولات اسرائیل و تاثیر جهانی تروریسم شده است. او مطالب زیادی در مورد امور خارجی، تجارت جهانی، خاورمیانه، جهانی شدن و مسائل زیست محیطی نوشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش فرارو به نقل از نیویورک، پریگوژن گویی شخصیتی مستقیما آمده از فیلم "دکتر نو" از مجموعه جیمزباند است فردی که کاروانی از محکومان سابق و سربازان را هدایت میکند تا پایتخت روسیه را تصرف کنند و چند بالگرد نظامی روس را نیز در مسیر حرکتشان ساقط میکنند. آنان به قدری با مقاومت اندک مواجه میشوند که در اینترنت تصاویری منتشر میشود که نشان میدهد سربازان واگنر در صف خرید قهوه ایستاده اند و میگویند: "هی، میتوانی روی آن درپوش بگذاری؟ نمیخواهم روی تانک ام بریزد"!
با این وجود، پس از آن همزمان با رسیدن افراد تحت امر پریگوژین به ۱۹۲ کیلومتری مسکو، وضعیت تغییر کرد و پریگوژین توافقی را با میانجی گری رئیس جمهور بلاروس پذیرفت و شورش خود را لغو کرد. هنوز مشخص نیست که آیا پوتین سنگدل به طور مستقیم پریگوژین را تهدید کرده یا خیر. لوکاشنکو رئیس جمهور بلاروس، اما گفته که پوتین به او گفته بود میخواهد این فرمانده خائن (پریگوژین) را بکشد و او را مانند یک حشره له کند.
پوتین حالتی شبیه "ارنست استاورو بلوفلد" شخصیت شرور جیمز باند را دارد که سندیکای جنایتکار بین المللی را رهبری میکرد و اغلب در حال نوازش گربه سفیدش در حال نقشه کشیدن دیده میشد. پوتین نیز اغلب پشت میز سفید ۶۰۰ سانتی متری اش دیده میشود و بازدیدکنندگان از او معمولا در دوردست مینشینند. در پایان به نظر میرسد دریچهای منتظر بازدیدکنندگان است تا هر یک از آنان که از خط خارج میشوند را ببلعد.
اولین واکنش من به تماشای تحولات اخیر در روسیه این بود که از خود بپرسم: آیا واقعا کل این ماجرا واقعی بود؟ البته من طرفدار نظریه توطئه نیستم. در پاسخ به این سوال که بسیاری از خوانندگان از من پرسیده اند که "اکنون برای پوتین چه اتفاقی میافتد"؟ پیش بینی غیرممکن است. با این وجود، در مورد گمانه زنی پیرامون حذف سریع پوتین باید با احتیاط با این موضوع برخورد کنید.
بلوفلد در شش فیلم باند ظاهر شد پیش از آن که مامور ۰۰۷ سرانجام او را حذف کند. به باور من تنها کاری که اکنون میتوان انجام داد آن است که سعی کنیم توازن قوا میان نیروهای مختلف در این داستان را ارزیابی کنیم و این تحلیل را ارائه دهیم که چه کسی میتواند در ماههای آینده چه کاری انجام دهد.
اجازه دهید با بزرگترین توازن قوا شروع کنم که هرگز نباید فراموش شود. باید از بایدن رئیس جمهور امریکا دعوت کنیم تا روی صحنه آمده و در مقابل تشویق حضار تعظیم کند. در واقع، این او بود که ائتلاف گسترده و پایداری را برای مقابله با پوتین در اوکراین تشکیل دارد. "آلون پینکاس" یک دیپلمات سابق اسرائیلی در ایالات متحده این هفته در روزنامه اسرائیلی "هاارتص" نوشته بود: "بایدن از همان ابتدا فهمید که پوتین مرکز یک صورت فلکی ضد آمریکایی، ضد دموکراتیک و فاشیستی است که باید متحمل شکست شود و نباید با او مذاکره کرد".
شورش پریگوژین اساسا همان کاری را انجام داد که بایدن در ۱۸ ماه گذشته انجام داده است: افشای نقاط ضعف پوتین، سوراخ کردن روکش نبوغ استراتژیک فرضی و هاله شکست ناپذیری که پیشتر اطراف او ایجاد شده بود.
پوتین مدتهاست با دو ابزار حکومت میکند: ترس و پول پوشیده از ردای ناسیونالیسم. او کسانی را میخرید که میتوانست بخرد و کسانی را که نمیتوانست بخرد به زندان انداخت یا به قتل رساند. با این وجود، برخی ناظران مسائل روسیه باور دارند که ترس اکنون بنای کرملین را ترک کرده است. با توجه به اینکه هاله شکست ناپذیری پوتین حداقل ضربه دیده است دیگران به زودی میتوانند او را به چالش بکشند. این موضوع را در آینده خواهیم دید.
من اگر جای پریگوژین بودم هنوز در بلاروس با خیال آسوده پیاده روی نمیکردم. پوتین اقدامات بسیار موثری را برای حذف منتقدان اش انجام داده و هرگز نباید ترس عمیق روسها را در مورد بازگشت به هرج و مرج اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دست کم گرفت و بسیاری از مردم آن کشور هنوز نسبت به نظمی که پوتین برقرار کرد قدردان او هستند.
این توازن قوای پوتین با دیگر نقاط جهان است که همه چیز را پیچیده میکند، زیرا ما در غرب به همان اندازه که از ضعف پوتین میترسیم از قدرت او نیز هراس داریم. هنوز هیچ نشانهای مبنی بر اینکه شورش پریگوژین یا ضد حمله اوکراین منجر به فروپاشی قابل توجه نیروهای روسیه در اوکراین شده وجود ندارد، اما برای نتیجه گیری نهایی خیلی زود است. مقامهای امریکایی استدلال میکنند که استراتژی پوتین خسته کردن ارتش اوکراین است هم چنین خسته کردن متحدان غربی تا زمانی که برای مثال، ترامپ دوباره پیروز انتخابات شود و پوتین بتواند معاملهای کثیف را در مورد اوکراین با غرب انجام دهد.
این استراتژیای عجیب نیست. اوکراین ۸ هزار گلوله در روز شلیک میکند و تیم بایدن درصدد تخصیص منابع دفاعی و نظامی بیشتری در جنگ اوکراین هستند. لجستیک چه در دفاع و چه درحمله اهمیت دارد. همانطور که "ایوان کراستف" کارشناس مسائل روسیه به من گفت: "در سال نخست جنگ، زمانی که روسیه در حال حمله بود هر روزی که برنده نمیشد بازنده بود. در سال دوم جنگ هر روز که اوکراین برنده نیست بازنده است".
ما نباید شجاعت اوکراینیها را دست کم بگیریم. هم چنین نباید آنان را به عنوان یک جامعه دست کم بگیریم. در مقابل، ارتش روسیه نیز از اشتباهات خود درس گرفته است. "جان آرکوئیلا" استراتژیست نظامی امریکایی میگوید: "روسها رنج میبرند، اما همیشه یاد میگیرند". او میگوید ارتش پوتین در استفاده گسترده از پهپادها عملکرد بهبود یافتهای دارد. هم چنین، ارتش اوکراین که در ابتدا بر واحدهای کوچک متکی بود اکنون به سمت استفاده از تجهیزات سنگین تر، بزرگتر و تانکها روی آورده است.
او میگوید: " اوکراینیها با واحدهای کوچک، اطلاعات سریع و مهمات هوشمند پیروز شدند. اکنون آنان بیشتر شبیه ارتش روسیه هستند که در حال شکست دادن آن بودند. میدان جنگ به ما خواهد گفت که آیا این استراتژی درستی است یا خیر".
فارغ از آن چه گفته شد ما باید نگران چشم انداز شکست پوتین باشیم. اگر او ساقط شود چه خواهد شد؟ این وضعیتی شبیه روزهای پایانی اتحاد جماهیر شوروی نیست. هیچ شخصیت خوب و شایستهای مانند یلتسین یا گورباچف وجود ندارد که بتواند فورا قدرت را به دست بگیرد.
"لئون آرون" پژوهشگر مسائل روسیه در موسسه امریکن اینترپرایز میگوید: "اتحاد جماهیر شوروی سابق دارای نهادهایی بود ارگانهای حزبی و دولتی مرکزی و استانی که مسئول تعیین ترتیبات جانشینی بودند. درباره روسیه پوتین، اما او تمام ساختارهای سیاسی و اجتماعی خارج از کرملین را به اصطلاح با بولدوزر ویران کرد".
با این وجود، تاریخ روسیه پیچشهای شگفت انگیزی را ارائه کرده است. آرون میگوید: "از نظر تاریخی جانشینان حکام مرتجع روسیه اغلب لیبرالتر هستند و به ویژه در اوایل دوره زمامداری شان این موضوع دیده شده است. الکساندر یکم پس از پل یکم، الکساندر دوم پس از نیکلای یکم و خروشچف پس از استالین و گورباچف پس از آندروپف. بنابراین، میتوانیم بگوییم که پس از عبور از پوتین میتوان امیدوار بود".
با این وجود، در کوتاه مدت اگر پوتین برکنار شود ممکن است با فرد بدتری در مقایسه با او مواجه شویم. اگر پریگوژین امروز صبح در کرملین بود و فرماندهی زرادخانه هستهای روسیه را بر عهده داشت، چه احساسی داشتید؟ من به همان اندازه که از پوتین متنفرم از بی نظمی بیشتر نیز نفرت دارم، زیرا وقتی یک دولت بزرگ از هم فرو میپاشد جمع کردن دوباره آن بسیار دشوار است. تسلیحات هستهای و جنایتی که میتواند از روسیه متلاشی شده سرایت کند جهان را تغییر خواهد داد.
حرف هایم دفاع از پوتین نیست بلکه بیانگر خشم از کاری است که او با کشورش کرد و روسیه را به یک بمب ساعتی پراکنده در ۱۱ منطقه زمانی تبدیل کرد. پوتین تمام دنیا را به گروگان گرفته است. اگر او پیروز شود مردم روسیه بازنده خواهند بود، اما اگر ببازد و به جایش بی نظمی حاکم شود همه دنیا ضرر میکنند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت موبایل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۹۲۱۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سقوط پوتین؟ شاید آرزو بر جوانان عیب نیست / گورباچف مایه عبرت ولادیمیر پوتین شده است / چرا روسیه پوتین با شوروی در آستانه سقوط متفاوت است
به گزارش جماران، پیتر روتلند، استاد در دانشگاه وسلین و دانشیار مرکز دیویس برای مطالعات روسیه و اوراسیا در دانشگاه هاروارد در تازه ترین نوشتار برای Responsible Statecraft درباره خطرات توهم فروپاشی حکومت ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه نوشت:
ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیراً مقالهای را با عنوان «رژیم شکننده پوتین» در فارن افرز منتشر کرده و استدلال کرده که مانند حکومت شوروی ، سیستم سیاسی پوتین نیز همیشه در آستانه فروپاشی است. این استدلال بر اساس یک قیاس مستقیم تاریخی به دست می آید. نظام شوروی قوی و تغییرناپذیر به نظر می رسید و عملاً هیچ کس فروپاشی آن را پیش بینی نمی کرد اما فروپاشید. به همین ترتیب، سیستم پوتین قوی و مقاوم به نظر می رسد و کمتر کسی می تواند فروپاشی آن را تصور کند. اما فروپاشی آن نیز رخ خواهد داد.
می توان فهمید که چرا این استدلال برای Foreign Affairs جذاب است. آرزو همیشه مخاطب را جذب می کند: مردم دوست دارند آنچه را که می خواهند بشنوند به آنها گفته شود. شاید بهتر باشد اینطور القا شود که بدون هیچ چشماندازی برای یک ضد حمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریو برای پیروزی اوکراین، فروپاشی رژیم در روسیه است.
قیاس های تاریخی می توانند جذاب اما گمراه کننده باشند زیرا ممکن است توجه ما را بر شباهت های سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوت های ساختاری را نادیده می گیرند. واقعیت این است که چندین جنبه مهم وجود دارد که رژیم پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی قرار دارد.
اولاً، میخائیل گورباچف تنها شش سال در قدرت بود و هرگز نتوانست کنترل مؤثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی و یا بوروکراسی در کل ایجاد کند. در نتیجه، ابتکارات سیاستی او با اجرای مؤثر همراه نشد و او را مجبور به اتخاذ اقدامات رادیکالتر کرد که کل سیستم را بیثبات کرد. در مقابل، پوتین خیلی سریع پس از به قدرت رسیدن در سال 2000، کنترل قوی بر نخبگان رقیب اعمال و «عمود قدرت» را احیا کرد. او 24 سال است که این مسئولیت را بر عهده داشته است و اکثر تحلیلگران موافقند که پایه های نهادی رژیم پوتین قوی است و احتمالاً پس از مرگ بنیانگذار خود ، نیز جان سالم به در خواهد برد. دوم، یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، این واقعیت بود که این شوروی در حال مبارزه با یک جنگ غیرقابل پیروزی در افغانستان بود که آن را مجبور به مذاکره با غرب کرد. روسیه در حال جنگ در اوکراین است در حالی که هنوز به پیروزی خود مطمئن است. سوم، اتحاد جماهیر شوروی ورشکست شده بود، کسری تجاری داشت و در خارج از کشور پول قرض می گرفت. اما اکنون علیرغم فشار تحریم های غرب، روسیه در سال گذشته 50 میلیارد دلار مازاد تجاری داشت. اقتصاد برنامهریزیشده شوروی سفت و سخت و گودالی از یارانههای دولتی بود. بر خلاف اتحاد جماهیر شوروی، روسیه دارای یک اقتصاد سرمایه داری پویا است که به خوبی با اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان آن در دور زدن تحریم های غرب ماهر شده اند. چهارم، اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که 52 درصد جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که روس ها 82 درصد از جمعیت آن را تشکیل می دهند.مسلماً احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف، رهبر چچن را به یک رعیت وفادار مسکو تبدیل کرد، در مورد هر جانشینی صادق است: بهتر است از جریان کمک های مسکو لذت ببرید و لامبورگینی بخرید تا اینکه آواره ای با جیب خالی باشید. چچنی ها از جنگ های اول و دوم درس گرفته اند: استقلال طلبی ارزش تلاش ندارد. هیچ یک از جمهوری های قومی دیگر در فدراسیون روسیه علاقه ای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله 22 آوریل به تالار شهر کروکوس نه تنها یادآور این نکته بود که تروریسم اسلام گرا همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است، بلکه نشان دهنده شکست اطلاعاتی گسترده توسط سرویس های امنیتی روسیه بود. ایالات متحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حمله ای در راه است: آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالن های کنسرت در مسکو قرار می دادند. با این حال، حملاتی مانند کروکوس باعث تغییر رژیم در روسیه نمی شود.
تروریست ها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده اند. این نشان می دهد که 8 میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه هستند. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه با نیروی کار کم، حداقل در حال حاضر از چالش امنیتی آن بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن 2023 یک تحول خارقالعاده بود؛ جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال 2000. ما هرگز نمیدانیم اگر او به کرملین می رسیدچه اتفاقی میافتاد. اگر یوگنی پریگوژین به عقب برنگشته بود، اما به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند چه سناریویی شکل گرفته بود. آنچه ما می دانیم این است که قیام شکست خورد. پریگوژین مرده و دفن شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شد.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما یک امر دور از ذهن باقی می ماند و نمی تواند به عنوان پایه ای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقع بینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری می کند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم اما پوتین (و رئیس جمهور چین، شی جین پینگ) از اشتباهات گورباچف درس گرفته اند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض استوار کند که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد خواهد کرد.